محصول به سبد خرید اضافه شد
0

چرا کتاب نمیخوانیم؟

دسته‌بندی: مقالات
تاریخ: 8 مهر 1400
بازدید: 948

کتاب‌نخوان‌ها دو دسته‌اند. دسته اول از بیخ ‌و بن منکر ضرورت و خاصیت مطالعه‌اند. وقتی با آن‌ها وارد بحث می‌شوی، همه استدلال‌هایت درباره لذت و فایده کتاب خواندن را با یک «خب که چیِ» محکم رد می‌کنند. اگر هم زیادی پافشاری کنی، طوری انواع فن‌های سفسطه را رویت پیاده می‌کنند که فتیله‌پیچ و شرمنده بشریت از کادر خارج می‌شوی، مثلا «می‌دونی تو تا الان باعث قطع چند تا درخت شدی؟ می‌دونی چقدر اکسیژن به ما مدیونی و چند تا حیوون رو بی‌خانمان کردی؟». خب بهتر است پا پیِ این گروه اول نشویم و برویم سراغ دسته دوم که اصل لزوم مطالعه را زیر سوال نمی‌برند، حتی ممکن است کلی دلیل هم در تأییدش داشته ‌باشند ولی همه این‌ها باعث نمی‌شود که کتاب بخوانند! چرا؟ احتمالا به همان دلیلی که همه‌مان می‌دانیم ورزش‌کردن برای سلامتی لازم است ولی فقط بعضی‌ها ورزش می‌کنند و به همان دلیلی که هیچ‌ کس منکر اهمیت تغذیه سالم نیست ولی فقط بعضی‌ها زحمت سالم‌خوری را به خودشان هموار می‌کنند.

بله، می‌خواهم بگویم کتاب‌خواندن زحمت دارد. مانع اول، دشواری انتخاب است. یعنی نمی‌دانی چه جور کتابی دوست داری. کار برای آن‌هایی که کتاب‌خواندن را یک تکلیف می‌دانند، سخت‌تر هم می‌شود چون نمی‌دانند چه کتابی «باید» بخوانند که مفید باشد. طبقه‌بندی‌های زیاد از ادبیات ایران و ملل گرفته تا تاریخ و علوم سیاسی و جامعه‌ شناسی گیجت می‌کنند. تازه توی هرکدام‌شان هم به کلی اسم نویسنده و مترجم و ناشر برمی‌خوری که هیچ شناختی ازشان نداری. این سختی از نظر کتاب‌خوان‌های بالفطره – آن‌هایی که از سن کم کتاب دست‌شان بوده – احتمالا بهانه‌جویی قلمداد می‌شود ولی من که کودکیِ مأنوس با کتابی نداشته‌ و تازه از نوجوانی شروع به خواندن کرده‌ام، درک می‌کنم که جلدهای رنگارنگ و عنوان‌های ناشناس چقدر می‌توانند آدم را گیج کنند و حتی بترسانند.

حالا فرض کنیم قدم اول را برداشتی؛ مثلا کتاب‌ فروش راهنمایی‌ات کرد یا دوست اهل مطالعه‌ات به دادت رسید. مانع دوم پیدا کردن جای کتاب در زندگی‌ات است. کتاب را زده‌ای زیر بغلت، آورده‌ای خانه و نمی‌دانی کجا بگنجانی‌اش. منظورم فضای فیزیکی نیست که بالاخره روی کانتر و زیرتخت و توی دکور می‌شود جایش داد اما گنجاندنش در زندگی روزمره بین هزارتا عادت ریز و درشت، راحت نیست. نمی‌دانی از کدام کار بزنی و از کجا وقت قرض بگیری که به مطالعه برسی. حرف آنهایی را که می‌گویند این چیزها بهانه است و باید هرطوری شده، توی مترو و اتوبوس و مطب دکتر کتاب بخوانیم، جدی نگیرید. کسی که به خواندن عادت ندارد، نمی‌تواند یکهو توی شلوغی فضای عمومی شروع به خواندن یا مطالعه را به ‌راحتی جایگزین تماشا کردن تلویزیون کند.

خب اگر از ابتدای مطلب منتظرید که به‌ عنوان یکی از موانع، راجع به قیمت بالای کتاب بنویسم و شمای کتاب‌ نخوان را خوشحال کنم، متأسفم که مأیوس می‌شوید. بله، کتاب گران است ولی چی گران نیست؟ هرچند وقت یک ‌بار خریدنِ یک جلد کتاب برای ساکنان طبقه وسط جامعه، غیرممکن نیست. کافی است دست از سخن‌سرایی درباب فواید مطالعه برداری، سختی خواندن را به جان بخری و علاقه و عادت به کتاب را در خودت ایجاد کنی؛ آن‌وقت خودت می‌فهمی که چطور پول کتاب‌خریدن جور می‌شود. با لباس قدیمی و کفشی که تختش هر آن ممکن است توی خیابان قالت بگذارد، به قصد لباس خریدن از خانه بیرون می‌زنی و مچ خودت را در حالی‌ می‌گیری که به ویترین کتاب‌فروشی چسبیده‌ای.

برچسب‌ها:

user1sepahan

دیدگاه‌ها

رفتن به بالای صفحه

انتشارات سپاهان با شعار تکریم و ترویج کتاب در اصفهان تاسیس و به چاپ کتاب های دانشگاهی پرداخت.در آغاز دهه ۸۰ انتشارات سپاهان با راه اندازی دفتر تهران فعالیت خود را گسترش داد و اکنون با چاپ انواع کتاب های زبان ، دانشگاهی ،کارشناسی ارشد و ... به یکی از قطب های نشر کتاب در ایران تبدیل شده است.