چگونه کتاب مناسبی برای کودکان انتخاب کنیم؟
کتاب دری شگفتانگیز به یک دنیای جادویی است. دنیایی که در آن هرچیزی ممکن است. اما همیشه یک سوال خیلی مهم موقع انتخاب کتاب وجود دارد: کتاب خوب را بر چه اساسی انتخاب کنیم؟ از طرفی اهمیت این موضوع زمانی که میخواهیم برای بچهها کتاب بخوانیم، بیشتر هم میشود. چون موارد و مسائل بسیاری درمورد کتابهای کودک وجود دارد که باید حواسمان را بهشان جمع کنیم. خب اگر دقیق بدانیم که دنبال چه چیزی هستیم کار خیلی راحتتر میشود ولی متاسفانه هیچ بچهای با کاتالوگ راهنما به دنیا نمیآید و خیلی اوقات، کتابها هم همینطور!
حالا چطور بفهمیم چه کتابی مناسب فرزند ما هست؟ در این یادداشت مهمترین عناصری را که موقع انتخاب کتاب باید رعایت کنیم، مرور میکنیم.
کتاب خوب گروه سنی ندارد، همه از خواندن آن لذت میبرند!
حتما این جمله را شنیدهاید. درست هم هست. مطمئنا شما هم اگر یکی از کتابهای خوب کودک را بردارید، ورق بزنید، داستانش را بخوانید و تصاویرش را ببینید، از خواندنش لذت میبرید. اما واقعیت این است که ما نمیتوانیم به این اعتبار، هر کتابی را به بچهها بدهیم. بنابراین لازم است دربارهی گروهبندی سنی کتابهای کودک بیشتر بدانیم. با یک تاریخچه شروع کنیم.
اولین گروهبندی سنی کتابها
سالها پیش نمایشگاهی کتابی برگزار شد که غرفههای کودک و نوجوانش خالی بود. خب البته تعجبی هم نداشت. مفهوم کودک در دنیا مفهوم جدیدی است و به همین دلیل هم محتوای خوبی برای کودکان هنوز تولید نشده بود. وقتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دهه چهل خورشیدی تاسیس شد، یک سیستم گروهبندی سنی ایجاد کرد تا بر اساس آن بتواند محتوا و کتابهای مناسب کودکان از خردسالی تا پایان نوجوانی را دستهبندی کند. این گروهبندی معروف را میتوانید روی اکثر کتابهای کانون ببینید.
- گروه الف: سالهای قبل از دبستان
- گروه ب: سالهای آغاز دبستان (کلاسهای اول، دوم و سوم)
- گروه ج: سالهای پایان دبستان (کلاسهای چهارم و پنجم)
- گروه د: دورهی راهنمایی
- گروه ه: سالهای دبیرستان
اما امروزه همین گروهبندی هم چندان قابل اعتماد نیست. اول از همه اینکه سالهای پیش از دبستان یعنی شش سال که رشد سریع بچهها در آن اتفاق میافتد. بنابراین ممکن است کتابی که برای یک نوزاد مناسب است، برای کودک ششساله جذابیت نداشته باشد. کتابهای خردسالان پارچهای، نمدی، فومی یا از مقوای ضخیم هستند که خراب نشوند. اما کودک چهار یا پنجساله به راحتی میتواند یک کتاب مقوایی معمولی داشته باشد، بی آنکه پدر و مادرش نگران خرابی آن باشند.
از طرف دیگر، همانطور که انسانها با یکدیگر متفاوت هستند، کودکان نیز متفاوتند. سرعت رشد کودک، علاقهی کودک، پیشینهی مطالعاتی کودک و … باعث میشوند تا نتوان به درج یک گروهبندی ساده اکتفا کرد. پس به راهنمای انتخاب کتاب مناسب برای کودک نیاز داریم.
برای انتخاب یک کتاب خوب باید به چه چیزهایی توجه کنیم؟
دایره واژگانی
اول از همه باید به مخاطب نگاه کنیم. دایرهی واژگانی کودکی که قرار است این کتاب را بخواند، در چه حد گسترده است؟ آیا ممکن است این کتاب کلمات یا مفاهیمی داشته باشد که درکش برای کودکمان سخت باشد؟ خب در این صورت چه باید کرد؟ منصرف شدن از انتخاب کتاب به این دلیل کمی عجیب به نظر میرسد. چون راهکارهای متفاوتی وجود دارد که بتوان این مشکل را با کمک آن حل کرد. اولین راهکار که تقریبا پرکاربردترین راهکار برای حل تمام مشکلات جهان است، گفتگو کردن است! شما به راحتی میتوانید از مفاهیم جدیدی که کودک قرار است با مطالعهی کتاب یاد بگیرد، صحبت کنید. مثلا اگر داستان در یک مزرعه اتفاق میافتد، سفر و دیدن یک مزرعه، تماشای چند عکس، آشنا کردن بچهها با چیزهایی که در مزرعه وجود دارد، نقاشی کشیدن و درست کردن کاردستی و … همه میتواند راهی جلو پای شما بگذارد. در این صورت اتفاقا به گسترش دایره واژگان کودک هم کمک کردهاید. میل به دانستن و کنجکاوی را تقویت کردهاید و در کنارش، دانش بچهها هم بالا رفته است.
به کتابها برچسب بزنیم یا نه؟
این برچسب زدن هم یکی از اصطلاحاتی است که در حوزه کار با کودک خیلی کاربرد دارد. بیایید فرض کنیم شما تصمیم گرفتهاید یک کتاب کودک بخوانید. حالا اگر یک نفر رد شود و شما را به خاطر خواندن داستان کودک سرزنش کند، چه حالی پیدا میکنید؟ یا اگر تصمیم بگیرید یک فیلم تماشا کنید و به شما بگویند این فیلم یک ماجرای تراژدی دارد، عاشقانه است یا کمدی است، دیدتان نسبت به فیلم تغییر نمیکند؟ حتما پیشفرضهایی در ذهنتان میسازید. حالا اگر یک کودک تصمیم بگیرد سراغ کتابی برود که برچسب سنی آن، کتاب را به یک گروه خاص محدود کرده باشد، چه اتفاقی میافتد؟ از خواندنش منصرف میشود و ممکن است یک تجربهی واقعا عالی را از دست بدهد.
حالا با تمام این اوصاف چطور کتاب انتخاب کنیم؟
برای انتخاب یک کتاب خوب برای کودک باید حواسمان به چند نکته باشد. نویسندهی کتاب، مترجم، تصویرگر، موضوع کتاب، علاقهی کودک، پیامی که داستان منتقل میکند، ناشر و …
نویسندههای خوب زیادند و خبر خوب اینکه هر روز زیادتر هم میشوند. نویسندههای خوب با ناشران معتبر کار میکنند. نویسندههای خوب تلاشی نمیکنند تا در انتهای داستان یک نتیجهگیری اخلاقی بکنند. بنابراین اگر میخواهیم کتاب باکیفیت بخریم، باید دور کتابهای سوپرمارکتی و دکهای را خط بکشیم. جایگاه ترجمه هم که در کتابها مشخص است. یک ترجمهی بد میتواند کل داستان را تحت تاثیر قرار بدهد.
تصاویر چقدر مهمند؟
خیلی! پاسخ به این سوال این است که تصاویر خیلی مهم هستند! تصاویر کتابها همیشه حرفهای زیادی برای زدن دارند؛ گاهی حتی فراتر از متن هستند. به همین خاطر است که باید حواسمان را حسابی به کتابی که میخوانیم جمع کنیم. کتابهایی با رنگهای تند و زننده، خطوط شکسته و زاویهداری که خشم، خشونت و ناراحتی را انتقال بدهد و یا یک کپی بیکیفیت از انیمیشنهای تلویزیون باشد، نمیتواند در لیست کتابهای خوب ما جا بگیرد.
موضوع و ژانر کتاب
موضوع کتاب یکی دیگر از عناصر مهم انتخاب کتاب است. همانطور که هرکدام از ما کتابهای مختلفی در ژانرهای مختلف و با موضوعات مختلف داریم، و روزی به کتاب روانشناسی علاقه نشان میدهیم، یک روز داستان میخواهیم و یک روز به دنبال یک مطلب معتبر علمی میگردیم، باید این نیاز را در بچهها هم تشخیص بدهیم. مثلا اگر دنبال یک کتاب علمی میگشتیم، حتما آن را از ناشر معتبری تهیه کنیم و به صحت اطلاعات کتاب و روزآمد بودن آنها دقت کنیم.
هر کتابی پیامی دارد؟
اگر شما هم جز آن دسته از آدمها هستید که معتقدید بچهها باید حتما از کتابی که میخوانند چیزی یاد بگیرند، این چند خط برای شما نوشته شده است. هدفتان از مطالعه چیست؟ یاد گرفتن؟ لذت بردن؟ خیالپردازی کردن؟ همهی اینها؟
باید به کودکان اجازه بدهیم داستانهای خوب بخوانند. داستانهای خوب همهی اینها را باهم دارند. هرچقدر تعداد داستانهایی که میخوانیم بیشتر شود، درک ما از مسائل بالاتر میرود. آدمها را بهتر میفهمیم، انگار که هزاران زندگی را زندگی کردهایم. با داستان خواندن است که حل مساله را یاد میگیریم. با داستان خواندن است که خیالمان را پرواز میدهیم و سوار بر ابرهای لذت میشویم. پس نگران داستان خواندن بچهها نباشید، تمام چیزهایی را که قرار است یاد بگیرند و کلی بیشتر از آنچه ما تصور میکنیم، از قصهها میآموزند.
دیدگاهها